در حادثه خودسوزی سحر خدایاری{دختر ابی}در اعتراض به این حادثه تاسف بار وقتی حمایت کردم و در باره سحر نوشتم به اداره اطلاعات کرمانشاه احضار شدم . انجا بود فهمیدم که چقدر در وجود تمامی نیروهای امنیتی ترس و واهمه هست ازسقوط این رژیم.
و از من سوالاتی مضحک و خنده دار می پرسیدند .البته برای من خنده دار بود و برای انها که بسیار راحت می توانند با توسل به شکنجه و اعترافات ساختگی هر بلایی که دوست دارند بر سر شخص دستگیر شده ولو یک دیوانه هم باشد بیاورند.بازجوی اداره اطلاعات به صراحت من را تهدید به مرگ و ایجاد شرایط بسیار سخت و غیر قابل تصور برای من و خانواده ام کرد.
بعد از اعتراضات ابان 98 وحضورم در این اعتراضات می شد حدس زد برخوردها خشونت امیز و قهری باشد .
اما حقیقتا نه با این شدت .با این شدت که طبق امار های مختلف از عفو بین الملل تا سازمان های حقوق بشری در داخل و خارج ایران بین 1000الی 1600نفر شهید داده ایم و تعداد زیادی نیز بازداشت واحضار شده اند .من نیز یکی از احضار شدگان بودم که با حمله به منزل پدرم ابتدا این امر صورت گرفت که در موقع حمله در خانه نبودم خوشبختانه .و سپس طی تماس های تلفنی متعدد که احضار شدم به اداره اطلاعات کرمانشاه.{ش خصوصی}.سند ان را در این پست ببینید.
بعد از خروجم نیز بارها پدرم را احضار نمودند که پسرت کجا هست .در کدام کشور و شهر .ادرس و شماره تلفن من را خواسته اند.و پدرم را تهدید نمودند .هر چند که پدرم بارها از من خواسته که اهورا با شرایط فعلی هیچوقت برنگرد. هنوز خبری از پسر کاک حمید ثابت{عکاس} هژیر نیست هنوز هیچ خبری از پسر کاک محمد مولانی سوران نیست .
اهورا
کودکان شین اباد ..محروم و مظلووم..صدای انان باشیم
از سیمین می نویسم .چند سطری ..او را که بهبهانی و نیمای غزل می خواندنش نویسنده.
,های ,اعتراضات ,احضار ,شدت ,پدرم , ,احضار شدم ,اداره اطلاعات ,بعد از ,به اداره ,اداره اطلاعات کرمانشاه
درباره این سایت