.بخش اعظم ایل و خانواده من ساکن سرپل ذهاب هستند .نیمه شب سریعا به راه افتادیم از کرمانشاه به سمت سرپل ذهاب .
خدا رو شکر به صورت تلفنی متوجه شدم که خواهرم و داماد و خواهر زاده هایم سلامت بودند .اما خانه و کاشانه تعدادی از اقوام و فامیل ما ویران شده بود و دامادم کریم خبر داد که چه اتفاقاتی افتاده .دعا می کردم هیچ خانواده ای داغدار نباشند .جاده کرمانشاه به سرپل بسیار شلوغ بود بعد از حدود دو ساعت به سر پل رسیدیم . در ورودی سرپل ذهاب دور میدان اول سمت چپ بیمارستان شهدا و محله های اطراف چون زیر بنای بنا ها بع صورت سنتی بود کلا ویران شده بود.
محله فولادی روبروی کلانتری ترسیده به پل هوایی سرپل خرابی زیاد بود بیشترین خرابی متعلق به {محله فولادی /کوچه ترابی /پشت شاه عباسی/پشت بیمارستان و مسکن مهر سرپل ذهاب بود} در ابتدا به خانه خواهرم رفتیم .مردم شوکه بودند و اثری از یگان های امداد و نجات نبود و فقط مردم بودند به همدیگر کمک می نمودند.هوا سرد شده بود .خانه خواهرم اسیب جدی ندیده بود و پدرم خواهرم وبچه هایش را به کرمانشاه منتقل نمود . ومن وبرادرانم در سرپل ماندیم تا به مردم کمک کنیم .صدای داد وبیداد و ناله از هر طرف می امد .متاسفانه بعد از انتقال خواهرم و بچه هایش به خانه پدری در کرمانشاه .به دیگر اقوام و فامیل سرزدیم که متاسفانه کاک حسین و احمد وسمیه ایراندوست کاک عبدالله محمودی و عبدالله الیاسی و عبدالله یوسفی و علی طهماسبی و کاکا احمد طهماسبی و اکار الیاسی همگی از اقوام نزدیک ما فوت نموده بودند .
اولین تصویر من از خرابی ها
کودکان شین اباد ..محروم و مظلووم..صدای انان باشیم
از سیمین می نویسم .چند سطری ..او را که بهبهانی و نیمای غزل می خواندنش نویسنده.
سرپل ,ذهاب ,خواهرم ,بودند ,زله ,کرمانشاه ,سرپل ذهاب ,کرمانشاه به ,شده بود ,بعد از ,و عبدالله
درباره این سایت